معنی تاخیر بانکی
حل جدول
عربی به فارسی
تاخیر , به تاخیر انداختن , به تاخیر افتادن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ فارسی هوشیار
واپس گذاشتن، واپس بردن دیر کرد پرمه پرویش سپز (مصدر) دنبال افکندن پس انداختن دیر کردن، دیر آمدن، (اسم) دیر کرد. جمع: تاخیرات.
فارسی به ایتالیایی
ritardo
فرهنگ عمید
به عقب انداختن،
دیر کردن،
فرهنگ واژههای فارسی سره
درنگ، دیرکرد
کلمات بیگانه به فارسی
دیرکرد
فارسی به انگلیسی
Deferment, Delay, Holdup, Lateness, Respite, Retardation, Stall, Stay, Suspension, Tardiness
فارسی به آلمانی
Aufschieben, Verzögern, Verzug (m)
معادل ابجد
1294